روانشناسی

روانشناسی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خود» ثبت شده است

میدونید بسیاری از ما ایرانیها خیلی دوست داریم بگیم که من خیلی حساسم .
حساس بودن یعنی من بدبختم . خاک توسرم . من یه موجودی هستم که پوست ندارم . من یه موجودی هستم که فوتم کنی دردم میاد . اصلن افتخار نداره. انسان قراره با احساس باشه.

با احساس یعنی چیز کوچک خوب رو بزرگ کردن . حساس یعنی چیز کوچک بد رو بزرگ کردن.

حساس یعنی من متخصصم یه چیزی رو پیدا کنم که بده و بزرگ
ش کنم. به علاوه آدم حساس یعنی هر چیزی به من بر میخوره . من آلرژی دارم.

بنابراین بیخودی به حساسیتتون افتخار نکنید. و اگر حساسید باید بدونید پوست ندارید . باید برید دکتر و خودتون رو درست کنید.

افتخاری در کار نیست و هیچ افتخاری نداره.
حساسم یعنی چی. من از برگ گل نازک تر بهم بگن شب خابم نمیبره!
بنابراین بازی حساسیت در نیارید.
ساس بودن همان گونه که از اسمش پیداست به معنای تحریک پذیر بودن است .
این افراد استانه حساسیت بسیار پایینی دارند .
 به این معنا که فرد تحت تاثیر موضوعاتی قرار گرفته و دچار دگرگونی می شود و ان را بزرگتر از انچه هست تصور می کند
 به عبارتی دیگر حساس بودن به معنی این است که من هر حرکت و رفتار کوچک بدی را انقدر بزرک کمی کنم که در ذهن من بعنوان حمله یا تهدید و یا به شکل تحقیر خودش را نشان می دهد و رنجیده
خاطر می شوم  .

یک انتقاد کوچک یا یک صدای بلند ان ها را ناراحت و دلگیر می کند...جنبه کمی بد هر موضوعی را تا سرحد رنجیدن خود بزرگنمایی می کند تا جایی که جنبه مثبت را هم نوعی فریب و توطئه می پندارد .

به دلیل نگاهی که به دیگران دارند تمرکز انها همیشه بر جنبه ی منفی اتفاقات است.
 انها توقع دارند مردم مطابق با روحیات انان رفتار کنند اما این انتظار غیر واقع بینانه ای ست که اغلب مردم این کار را انجام نمی دهند

.همین باعث می شود علت رنج کشیدن خود را دیگران بدانند چون انان انتظارات انها را براورده نمی کند و به همین علت خشمگین و طلبکار هستند .
 حتی در جمع عنوان می کنند که ادم حساسی هستند و این پیام را به دیگران می دهند که با من به گونه ای دیگری رفتار کنید .
 انتظار دارند دیگران انها را درک کنند .

ما فرد با احساس در برخورد با موضوعی ناراحت کننده دچار اختلالات روانی نمی شود بلکه احساسات او مولد هستند و انگیزه حرکت و تولید و اندیشه را بواسطه ی حس کردن و درک موضوع بوجود می اورند .
 اگر می بینند فردی ناراحت است در صورت که توانایی را داشته باشند در صدد کمک و یاری بر می ایند و با دیدن این موضوع خود دچار بحران روحی نمی شوند و بدن انها از کار نمی افتد .

 توانایی درک و ارزیابی بالایی دارند . همچنین در برخورد با موضوعات لذت بخش هر چند هم که کم باشد می توانند ان را رشد دهند و چند برابر بر لذت ان بیفزایند . در واقع تلاش می کنند احساس خوب خود را توسعه بدهند . انها از احساسات رشد یافته برخوردار هستند .

 تفاوت بین ادم حساس و با احساس در چگونگی رویایی با موضوعات است .

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۵ ، ۰۳:۱۸

اختلال بدانگاری خود

افرادی که دچار این مساله هستند، مدام با ظاهرشان درگیری بالایی دارند. آنها به دنبال عملهای جراحی یا رژیمهای غذایی افراطی برای پوست و مو و اندام و اعضای بدنشان میباشند.
در واقع مواردی که خفیف هم به نظر میرسد از چشم آنها بسیار بزرگ و زننده محسوب میشود بنابراین روزانه زمان زیادی را صرف آنها میکنند (چیزی بین 3تا 8 ساعت).

بسیاری از مبتلایان به اختلال بدریخت انگاری بدن معتقدند که دیگران توجه خاصی به آنها دارند و ظاهر آنها را مورد تمسخر قرار می دهند.

اختلال بدریخت انگاری بدن با سطوح بالای اضطراب اجتماعی، کناره گیری از اجتماع، خلق افسرده، روان رنجورخویی، کمال گرایی، برون گرایی پایین و عزت نفس پایین ارتباط دارد. بسیاری از این افراد، از ظاهرشان خجالت می کشند و مایل نیستند نگرانی هایشان را با دیگران درمیان بگذارند.

این بدریخت انگاری بدن در روابط اجتماعی افراد ایجاد نقص مینماید به صورتی که یا فرد را به طور کامل به انزوا می کشاند و یا آنکه اضطراب اجتماعی بالایی را در فرد ایجاد میکند.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۵ ، ۰۳:۱۱



باید خداحافظی کرد!از همه آنهایی که دوست داشتنِ بی‌ شائبه را نیاموخته اند.از همه آنهایی که عشق را حقِ مسلمِ خود می‌‌دانند و حتی ذره‌ای عشق ورزیدن بلد نیستند.
از همه آنهایی که چشم‌هایشان را به خوبی‌‌ها می‌‌بندند و کوچکترین اتفاق‌ها را از دریچه ی  شک و تردید می‌بینند.از همه آنهایی که هرگز کلامی به مهر بر زبانشان جاری نمی‌‌شود، آنهایی که تمام فرصت‌ها را غنیمت می‌‌شمارند برای رنجاندن کسانی‌ که تشنه‌ ی محبتند.

باید خداحافظی کرد!از آنهایی که به کرات دل ما را شکسته اند.از آنهایی که از شادمانی‌های ما شاد نمی‌‌شوند.از آنهایی که در غمها نه غمخوارِ ما هستند نه سنگ صبور!از آنهایی که با ما هیچ خاطره‌ای نمی‌سازند،آنهایی که  به سادگی‌ ما را فراموش می‌‌کنند، آنهایی که تنها زمانی‌ سراغِ ما می‌‌آیند که چیزی می‌‌خواهند یا کاری دارند.

باید خداحافظی کرد!از خودمان ...باید با یک خودِ جدید آشنا شد.
با کسی‌ که خودش را بیش از اینها دوست دارد.با کسی‌ که می‌‌تواند راست قامت بایستد و با قدرت و شهامت مرز‌های خود را به دیگران نشان دهد. نشاند دهد خطِ قرمز او احترام متقابل است چه در کلام چه در رفتار
خداحافظ آدم‌های نامهربان ...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۰۲:۵۸