روانشناسی

روانشناسی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شکست عاطفی» ثبت شده است

میدونید بسیاری از ما ایرانیها خیلی دوست داریم بگیم که من خیلی حساسم .
حساس بودن یعنی من بدبختم . خاک توسرم . من یه موجودی هستم که پوست ندارم . من یه موجودی هستم که فوتم کنی دردم میاد . اصلن افتخار نداره. انسان قراره با احساس باشه.

با احساس یعنی چیز کوچک خوب رو بزرگ کردن . حساس یعنی چیز کوچک بد رو بزرگ کردن.

حساس یعنی من متخصصم یه چیزی رو پیدا کنم که بده و بزرگ
ش کنم. به علاوه آدم حساس یعنی هر چیزی به من بر میخوره . من آلرژی دارم.

بنابراین بیخودی به حساسیتتون افتخار نکنید. و اگر حساسید باید بدونید پوست ندارید . باید برید دکتر و خودتون رو درست کنید.

افتخاری در کار نیست و هیچ افتخاری نداره.
حساسم یعنی چی. من از برگ گل نازک تر بهم بگن شب خابم نمیبره!
بنابراین بازی حساسیت در نیارید.
ساس بودن همان گونه که از اسمش پیداست به معنای تحریک پذیر بودن است .
این افراد استانه حساسیت بسیار پایینی دارند .
 به این معنا که فرد تحت تاثیر موضوعاتی قرار گرفته و دچار دگرگونی می شود و ان را بزرگتر از انچه هست تصور می کند
 به عبارتی دیگر حساس بودن به معنی این است که من هر حرکت و رفتار کوچک بدی را انقدر بزرک کمی کنم که در ذهن من بعنوان حمله یا تهدید و یا به شکل تحقیر خودش را نشان می دهد و رنجیده
خاطر می شوم  .

یک انتقاد کوچک یا یک صدای بلند ان ها را ناراحت و دلگیر می کند...جنبه کمی بد هر موضوعی را تا سرحد رنجیدن خود بزرگنمایی می کند تا جایی که جنبه مثبت را هم نوعی فریب و توطئه می پندارد .

به دلیل نگاهی که به دیگران دارند تمرکز انها همیشه بر جنبه ی منفی اتفاقات است.
 انها توقع دارند مردم مطابق با روحیات انان رفتار کنند اما این انتظار غیر واقع بینانه ای ست که اغلب مردم این کار را انجام نمی دهند

.همین باعث می شود علت رنج کشیدن خود را دیگران بدانند چون انان انتظارات انها را براورده نمی کند و به همین علت خشمگین و طلبکار هستند .
 حتی در جمع عنوان می کنند که ادم حساسی هستند و این پیام را به دیگران می دهند که با من به گونه ای دیگری رفتار کنید .
 انتظار دارند دیگران انها را درک کنند .

ما فرد با احساس در برخورد با موضوعی ناراحت کننده دچار اختلالات روانی نمی شود بلکه احساسات او مولد هستند و انگیزه حرکت و تولید و اندیشه را بواسطه ی حس کردن و درک موضوع بوجود می اورند .
 اگر می بینند فردی ناراحت است در صورت که توانایی را داشته باشند در صدد کمک و یاری بر می ایند و با دیدن این موضوع خود دچار بحران روحی نمی شوند و بدن انها از کار نمی افتد .

 توانایی درک و ارزیابی بالایی دارند . همچنین در برخورد با موضوعات لذت بخش هر چند هم که کم باشد می توانند ان را رشد دهند و چند برابر بر لذت ان بیفزایند . در واقع تلاش می کنند احساس خوب خود را توسعه بدهند . انها از احساسات رشد یافته برخوردار هستند .

 تفاوت بین ادم حساس و با احساس در چگونگی رویایی با موضوعات است .

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۵ ، ۰۳:۱۸

همه ما یک توهمی داریم:
« اگر تو بروی، من میمیرم. »
اصلا از این خبرها نیست
لطفا اینقدر فاز « بی تو میمیرم»
برای هم نگیرید
اگر به هر کسی ارزشی به اندازه بودنش بدهیم
هیچ کس بعد از کسی نمیمیرد
آدمی که تو را بخواهد
حتی اگر تو بدون او نمیری هم با تو خواهد ماند
و آدم رفتنی، به مردن تو، بعد از خودش اهمیتی نمیدهد
پس دائما برای آدم ها نمیرید
چون غش و ضعف شما بی اهمیت است
برگردید به روال عادی زندگیتان
به هر کسی ارزشی که لایق آن است را بدهید
و قبل از همه
به ارزش های خودتان فکر کنید

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۰۳:۱۲



طلاق


۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۳۴

مشکلات زندگی

در این دنیا ، همه چیز دست خود آدم است ، حتی عشق ، حتی جنون ، حتی ترس .
آدمیزاد می تواند اگر بخواهد کوه ها را جا به جا کند ، می تواند آب ها را بخشکاند ، می تواند چرخ و فلک را به هم بریزد !!

آدمیزاد حکایتی است می تواند همه جور حکایتی باشد حکایت شیرین ، حکایت تلخ ، حکایت زشت ... و حکایت پهلوانی ...

بدن آدمیزاد شکننده است اما هیچ نیرویی در این دنیا به قدرت نیروی روحی او نمی رسد به شرطی که اراده داشته باشد ... !

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۵ ، ۰۱:۲۸

مطالعات نشان داده‌اند که در این طور مواقع است بهتر است به جای عزلت و گوشه‌نشینی، بیشتر در اجتماع قرار بگیرید. صرف اوقات بیشتر با دوستان باعث رها شدن شبه‌مخدرهای طبیعی از مغز می‌شود.

جالب است بدانید که در فرنگ، کمپ‌هایی برای درمان کسانی که به تازگی جدا شده‌اند و یار خود را از دست داده‌اند تشکیل می‌شود. در این کمپ‌ها برنامه‌هایی که آمیزه‌ای از برنامه‌های علمی و روحانی هستند برگزار می‌شود تا افراد بهتر بتوانند احساسات خود را پردازش کند و قسمت ناخودآگاه مغزشان را طوری تغییر دهند که به آنها در ایجاد ارتباطات سالم‌تر آینده کمک کند.

به عدم توفیق در عشق به طور مثبت نگاه کنید. وقتی یک رابطه شکل نمی‌گیرد، به این معنی نیست که شما مشکلی دارید، بلکه شاید به این معنی باشد که شما بعد از این امر، در حال حرکت برای یافتن زوجی هستید که بهتر با شما هماهنگ و جور است.

بعضی از رابطه‌های هم فقط در حکم یک پل و نه مقصد هستند. به یاد داشته باشید که عشق یک انتخاب و یک عمل است و به معنی تصاحب نیست.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۵ ، ۱۱:۲۷